شهرهای مازندران با تمام زیبایی هایی که دارند، متاسفانه شاهد مانور چندش آور متکدیان گدانمایی هستند که در غالب خیابانهای اصلی و یا همان بزنگاههای کلیدی، یعنی تقاطع های شهری، پمپ بنزین ها، پشت چراغ قرمزها و محل دورزدن ها، کمین کرده و با ادا و اطوارهای محرک عاطفه، شهروندان مازندرانی را ...
شهرهای مازندران با تمام زیبایی هایی که دارند، متاسفانه شاهد مانور چندش آور متکدیان گدانمایی هستند که در غالب خیابانهای اصلی و یا همان بزنگاههای کلیدی، یعنی تقاطع های شهری، پمپ بنزین ها، پشت چراغ قرمزها و محل دورزدن ها، کمین کرده و با ادا و اطوارهای محرک عاطفه، شهروندان مازندرانی را شکار کرده و علیرغم سلامت جسمی، گدایی و تکدی گری را به عنوان یک شغل و حرفه انجام می دهند!
دخترکان و پسرکان بی هویت، دختران جوان کولی، زنان بظاهر پوشیده و ناشناس کولی و غیر کولی، مردان میانسال در جلوه های گرفتار جسمی و روحی ، شهرها را در محاصره حضور ناخوشایند خود قرار داده و شهروندان بدون مواجهه با آنها امکان گذر از خیابانها و کوچه ها و برزنها را ندارند!
دریافت حداقل یک اسکناس ۱۰۰ تومانی از خودروهای لوکس و نیمه لوکس به اندازه کافی برای رقابت گدانماها با هم و گاهی درگیری خشن با هم کفایت کرده و نیز همین درآمد کلان بدون زحمت، افزایش روزافزون آمار متکدیان شهرها را توجیه می کند!
کم حجابی معنادار دختران جوان کولی که با لباس خانگی جلوی راننده ها ظاهر می شوند و فقط بظاهر گدایی می کنند، ولی کارکردهای دیگری مدنظرشان هست! و نیز واسطه گری فسادی(قوادی) و مواد مخدری زنان میانسال بظاهر پوشیده!، روی دوم سکه متکدیان شهر است که علاوه بر زشتی ظاهر شهر، پوسته پنهان شهر را نیز نازیبا کرده و هویت اخلاقی و انسانی شهر را نیز تهدید می کنند!
جالب اینجاست که این متکدیان، تشکیلاتی اداره شده و غالب این افراد، صاحب درآمد خود نبوده و فقط درصد و کمیسیون می گیرند و اداره و انتقال و استقرار و حمایت پشت پرده و سایر ابزار کار مثل دادن بچه های خردسال و مواد و خانه های فساد و غیره، با گردانندگان پشت صحنه هست!
شگردهای متعدد این گروههای متکدی، گاهی نیروهای برخوردکننده را نیز مستاصل کرده است!
۱-فروش آدامس و شکلات و ویفر و غیره را بهانه تامین زندگی خود کرده و حضورشان را تحمیل می کنند!
۲-از چهره های زجرکشیده و کودک بهره می گیرند تا عواطف رهگذران برای کمک رسانی تحریک شود!
۳-از فلج ها و فلج نماها و مرض ها و به تمارض زده ها زیاد استفاده می کنند!
۴-از پیرمردان و پیرزنان خیلی کهنسال استفاده کرده و عاطفه ها را تحریک می کنند!
۵-از دختران جوان کولی که دیگر سیه چرده هم نیستند، این روزها بیشتر استفاده می شود!
۶-.....
سخن اینجاست که در شرایطی که گداهای شهرهای شمال جایگزین ضرب المثل های قدیمی یعنی گداهای سامره شده اند؛
اولاً چرا ناجا و سایر نهادهای ذیربط طرح جمع آوری و برخورد با متکدیان و ترجیحاً متکدیان پر خطر را بطور کامل و قاطعانه اجرا نکرده و یا اینکه چرا با اجرای طرحهای تکمیلی، زحمات اولیه خود را ببار نمی نشانند و این معضل را برای همیشه فیصله نمی دهند؟!
ثانیاً چرا شهروندان با کمک های نابجای عاطفی به کسانی که مستحق کمک نیستند، گداپروری را باب کرده و دریافت های غیر قانونی را به خرده فرهنگ آزارنده مبدل می کنند؟! در حالیکه کمیته امداد امام(ره) و بهزیستی و سازمانهای خیریه دیگر با فلسفه ساماندهی و رسیدگی به زندگی ناتوانان جامعه بوجود آمده و مستحقان واقعی را پس از تحقیق شناسایی کرده و با کمک مستقیم مالی و غیر مالی و نیز حمایت های بیمه ای و حوادثی، مورد تفقد و ملاطفت قرار می دهند!
ثالثاً چرا رسانه ها و مشخصاً رسانه ملی برای بیداری افکار عمومی و رسواسازی این فریب کارها، همت مضاعف نشان نداده و آنها را زنجیره وار به مردم معرفی نکرده و مردم را نیز نسبت به عواقب بد کمک های فردی خود آگاه نمی کنند تا احساس، قربانی ادراک نشود؟!
مگر کم دیده و شنیده ایم که برخی از این گداها از ماها بهتر زندگی کرده و حتی برخی از آنها میلیونر هم هستند؟! مگر کم دیده و شنیده ایم که آنها به پیشنهادهای مالی کمیته امداد پوزخند می زنند؟! مگر کم دیده و شنیده ایم که برخی از این فلج ها، اصلاً فلج نبوده و مردم فریبی می کنند؟! مگر کم دیده و شنیده ایم که اینان توزیع کننده مواد مخدر بین بچه پولدارهای دختر و پسر بوده و دارای خانه های تیمی اند؟! مگر کم دیده و شنیده ایم که اینان مروجان مفاسد اخلاقی و دارالی خانه های فسادند؟! مگر کم دیده و شنیده ایم که آنها آلت دست گروههای مروج خشونت و انتقام و تسویه حساب های شخصی اند؟! مگر کم دیده و شنیده ایم که اینان، مروج مفت خوری و کارگریزی افراد فعال و نیروی کار جامعه اند و قباحت گدایی را از بین برده و آن را یک شغل دانسته و برای آن لباس کار و روش کار تعریف کرده اند؟!!!
با این تذکر که امروزه شاهد حضور گسترده گداهای غیر بومی در شهرهای مازندران هستیم و این نشان می دهد که وقتی در استانهای دیگر این طرح اجرا شده و با تکدی گری برخورد می کنند، آنها با ارزیابی مازندران، این استان را امن دیده و به مازندران هجوم آورده اند! و در حالیکه ما از لحاظ نیروی کار، از استان مهاجرپذیر به استان مهاجرفرست مبدل شده ایم! ظاهراً از نظر گدایی و تکدی گری به استان مهاجرپذیر تغییر کاربری داده ایم و این تاسف بزرگی است که نباید از کنار آن به اغماض گذشت!!!
بهر حال امیدوارم که یکبار و برای همیشه با کمک مردم و مسئولین شهر و مشخصاً با نظارت استانداری محترم که ریاست ستاد بحران اجتماعی، با این نهاد مقتدر است، این معضل را ریشه کن کرده و مازندران را به برخورداری از شهرهای بی گدا تبدیل نمایند تا شان مازندران در برابر دیدگان توریست ها حفظ شود!
صادقعلی رنجبر-عضو هیئت علمی دانشگاه-۲۸/۳/۸۹
استفاده از اين خبر فقط با ذكر نام شمال نيوز مجاز مي باشد .
ایمیل مستقیم : info@shomalnews.com
شماره پیامک : 5000592323
working();